مقاله دین و فلسفه دینداری

مقاله دین و فلسفه دینداری مقاله دین و فلسفه دینداری

دسته : معارف اسلامی

فرمت فایل : word

حجم فایل : 16 KB

تعداد صفحات : 23

بازدیدها : 196

برچسبها : فلسفه دینداری

مبلغ : 2000 تومان

خرید این فایل

دانلود مقاله تحقیقاتی در مورد دین و فلسفه دینداری

مقاله دین و فلسفه دینداری

چکیده ی بخشهای مختلفی از متن:

پرسش: چرا خیلی از آنهایی که دیندارند از نظر علمی، فرهنگی و اجتماعی و... عقب مانده اند؟ آیا دور شدن از دین و خدا موجب پیشرفت می شود؟ آیا بشر کنونی بدون خدا زندگی می کند؟ و... و اساسا چه نیازی به خدا هست؟

قبل از هر چیز این سئوال پیش می آید که آدم دیندار و خداشناس کیست؟ پاسخ روشن است می گویند کسی که بنا به دلایلی وجود خدایی را اثبات کرده و براین باور استوار بماند. هرکس در باورهای خود پایدارتر باشد و حاضر به تغییر و تحول در باورهایش نباشد مؤمن تر و دیندارتر است. از این رو ماهیت باورهای مذهبی با ماهیت تئوری های علمی کاملا معکوسند. تئوری علمی هر آن آماد تغییر و تحول است و پذیرای نوآوری است. دانشمند گرچه دانشی از پیش دارد اما همواره در جستجوی کشف حقیقتی دیگر است. ...

حقیقت: تنها چیزی که حقانیت آن آشکار است و برای همه ابنای بشر پذیرفتنی است نفس هستی و وجود یا بودن است. در این مسئله نمی توان شک کرد.

هستی وجود دارد و کسی هم نیست که به این مساله یقین نداشته باشد. اما اگر بپرسی، به چه دلیل؟ از کجا معلوم که هستی وجود دارد؟

می گویم دلیلش خودش است. اگر من بخواهم ثابت کنم هستی وجود دارد، با چه چیزی غیرهستی امکان دارد آن را اثبات کنم؟ بر فرض هم که من شروع به استدلال کنم، حتما پایه ای برای استدلال خود برمی گزینم. تو خواهی گفت با پذیرش این پایه خود به هستی اذعان کرده ای دیگر نیازی به اثبات آن نیست. ...

نیاز بشر به فلسفه

همه مکتب های فلسفی تلاش می کنند تصویری کلی از جهان و انسان ارائه کنند. هر فیلسوفی گمان می کند جهان آن چنان است که او می بیند. هر دیدگاه فلسفی می کوشد دیدگاه دیگر را رد کرده و خود را جایگزین آن کند. اما دربرابر همه این نحله ها این سوال مطرح است که بشر چه نیازی به فلسفه دارد؟ این فعالیت بشری در طول تاریخ همواره جریان داشته است. انواع و اقسام فلسفه ها شکل گرفته اند تا بشر به تبیینی از جهان و هستی دست یابد. مجهولات را به نحوی برای خود توجیه کند. این نیاز از کجا آمده و چرا فکر انسان دنبال این می رود که جهان در ابتدا چه بوده و در آینده و انتها چه خواهد شد. هم نخستین انسان های غارنشین جهان را تفسیر می کردند و هم بشر مدرن امروزی چنین می کند. چرا؟ بشر غارنشین چه کاری به این دارد که مبدأ و انتها چیست. مگر بدون این نمی توانست شکارش را بگیرد و شکمش را سیر کند؟ این ویژگی بشر به دوران خاصی محدود نمی شود که بتوان آن زا محصول روابط تولید یا مناسبات طبقاتی یا جغرافیایی خاص دانست. ضمن آن که این نیاز برخاسته از استدلال عقلانی نیست. البته می توان برایش استدلال عقلانی آورد ولی بشر به خاطر استدلال عقلی دنبال این قضیه نرفت. چون بدون تبیین ازجهان آرامش نداشت به دنبال آن رفت. ...

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید